فقر در منطقه بشاگرد و آبادیهای اطراف آن سلطه کامل و بلامنازعی دارد. خانوادهها در این مناطق بهقدری فقیر و محروماند که بعضیشان هسته خرما را میکوبند و تبدیل به آرد میکنند و آن را بهعنوان غذا به کودکان خود میدهند. محرومیت با هیچ وسیلهای توصیفپذیر نیست. جنس فقر در این دیار از نیازهای بدوی و اولیه آغاز میشود و تا زندگی در کپرهایی از لیف خرما تا خانههای بدون سقفی که بعضاً از سرویسبهداشتی و حمام هم بیبهرهاند تداوم مییابد.
تراکم کوههای بههمتنیده و مسیر خاکی سنگلاخ و صعبالعبور بشاگرد نفَس هر مسافر صبوری را تنگ میکند. هنگام طغیان رودخانهها، بعضی از مواقع تا دو هفته راه چند روستا و آبادی بسته میشود، و این بدان معنی است که دهها نفر تا هفتهها نمیتوانند برای تأمین مایحتاج خود از روستاهایشان خارج شوند.
از این مشکلات که بگذریم، در این منطقه، بیماریهایی که درمان سادهای میخواهد گاهی به مرگ منجر میشود؛ چراکه گاهی رساندن فوری بیمار به مرکز پزشکی امری محال است. عقربزدگی، آپاندیس، وضع حمل و مثل آن گاهی بلای جان اهل روستای میشود.
کوچکترین بیماری مساوی است با مرگ، و این تنها معادله ریاضی است که در آنجا کاربرد عینی دارد و میتوان آثارش را بهچشم دید.
در میان طوفان فقر و محرومیت، فرجام غریبی انتظار کودکان را میکشد، کودکانی که بهسبب محرومیت از نیازهای اولیه کودکی نکردهاند و خاطرات کودکیشان را صرفاً خاکبازی در کوچههای داغ و بیروح شکل میدهد.
یکی از بزرگان روستای بلبلآباد میگفت: «مسئولان ما را فراموش کردهاند و به ما رسیدگی نمیکنند.»
ولی همین فرد، وقتی صدای خانم احمدیپور معاون رئیسجمهوری را از پشت تلفن شنید، باور نمیکرد که فقط پس از گذشت چند دقیقه از سال تحویل این مقام دولتی حاضر باشد به درددلهای او گوش دهد و مشاور خود را مأمور رسیدگی به احوال آنها کند.
نوروز برای مردم این منطقه همیشه همنشین فقر و محرومیت بوده است، اما آنچه این نوروز را برای اهل روستای بلبلآباد با نوروزهای دیگر متفاوت کرد صدای گرم و مادرانه معاون رئیسجمهوری بود که قول داد با پیگیری عمل جراحی انحرافچشم سه دختر معصوم این روستا، زیبایی را به چهره این کودکان عیدی دهد.
بیایید در سال جدید خوشیهایمان را با مردم این منطقه قسمت کنیم.
*. مشاور رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری
انتهای پیام/